خانه پدری

تاکه بودیم نبودیم کسی...کشت ما را غم بی هم نفسی

خانه پدری

تاکه بودیم نبودیم کسی...کشت ما را غم بی هم نفسی

آیا شما یک تروریست سازمانی هستید؟ تروریست های سازمانی کسانی هستند که خلاقیت و نوآوری را در سازمان می کشند. چگونه؟ آن ها اجازه نمی دهند که ایده های خلاقانه پرورش پیدا کنند، مطرح و عملیاتی شوند. آنان به افرادی که ایده می دهند مشکوک هستند که هدفشان چیست؟ نکند می خواهند جای آنان را تصاحب کنند؟
تروریست ها نه لباس ویژه ای می پوشند. نه قیافه خشنی دارند. نه سیگار برگ می کشند و نه در اتاق های تاریک جلسات ویژه برگزار می کنند. تروریست ها همه جا هستند حتی در بین کسانی که این مطلب را می خوانند. بله! من و شما نیز می توانیم تروریست سازمانی باشیم.

در ادامه شش تکنیک کشتن بدون خونریزی تروریست های سازمانی را بخوانید:

1. تکنیک این که تکراری است: هرگاه ایده ای جدید مطرح شد می گویند این ایده تکراری است و کسی قبلا ایده مشابهی را ارائه کرده است!
2. تکنیک چرا قبلا نه: اگر معلوم شد که هیچکس قبلا چنین ایده ای نداده می گویند حتما دلیلی داشته که هیچ کس چنین ایده ای نداده.
3. تکنیک تعویق: در مورد ایده تصمیم گیری نمی کنند. می گذارند ایده دهنده خسته شود.

4. تکنیک تصاحب: هر ایده ی جدیدی ارائه شد، خود را تنها سخنگوی آن ایده مطرح می کنند و اجازه نمیدهند کس دیگری بجز آنان درباره آن ایده حرف بزند!
5. تکنیک نخود سیاه: کارکنان خوشفکر و خلاق را درگیر تهیه طرح های با جزییات می کنند که دست کم شش ماه تهیه آن طرح طول بکشد. تاکید می کنند که همه فرم های موجود در جریان کاری باید با دقت و جامعیت تکمیل شود و توسط تمامی مدیران تایید و امضا شود.
6. تکنیک فیلتر: تمام نظرات منفی را عینا منتقل می کنند. هیچ کدام از نظرات مثبت را به ایده دهنده منتقل نمی کنند

☑️⭕️نگاه راهبردی:
ایده خلاقانه ، یعنی ایده ای که وقتی برای اطرافیان بیان کنی ، اکثرا بهت  میخندن یا میگن نمیشه. اگر غیر از این باشه ، ایده زیاد خلاقانه نیست.

اورست




⭕️▪️ صعود به قله اورست ۱۳ روز طول می‌کشد اما سقوط از آن تنها "۴۸ ثانیه" !

تمام داشته‌های یک برند که با تقلای فراوان به دست آمده می‌تواند ظرف فقط چند لحظه نابود شود.

چهار درس استراتژیک ایتالیا برای توسعه ایران

سوال خیلی هاست که ایتالیایی ها با فرهنگی مشابه ما چگونه توانستند توسعه پیدا کنند؟ پاسخ من معمولاً این است که خودم هم دقیقاً نمی دانم ولی چهار نکته را می توانم بیان کنم:

1-  اثر همسایگی: وقتی شما ببینید که کشورهای همسایه شما دارند پیشرفت می کنند انگیزه می یابید که شما هم تغییر کنید و به سمت پیشرفت حرکت کنید. کما اینکه رشد آسیای جنوب شرقی محرک اصلاحات در چین شد. ایتالیایی ها هم که شاهد رشد و بازسازی کشورهای همسایه خصوصاً فرانسه- که خود را دائماً با آنها مقایسه می کنند- بودند انگیزه اصلاح یافتند.

2-  اثر مهاجرت: اقتصاد ایتالیا در سالهای جنگ جهانی وضع ناگواری داشت و به همین دلیل مهاجران زیادی را به کشورهای دیگر فرستاد. وقتی از بلژیک قرار شده بود ذغال سنگ وارد کنند، شرط کرده بودند که کارگران آن از ایتالیا بروند تا فشار بیکاری کم شود. اصولا این کشور در سالهای بعد از جنگ جهانی یک کشور مهاجرفرست بود.

3-  وجود اقلیت کارآفرین و پرتلاش: در همه کشورها هستند کسانی که راضی به وضع موجود باشند و نسبت به پیشرفت کشور بدبین و همواره بر نقاط ضعف تمرکز کنند و یاس را تئوریزه. اما می شود اقلیتی پیدا شوند که بر این روحیه ناامیدی غلبه کنند و با تلاش مضاعف نشان دهند که در همین شرایط غیرایده آل نیز می توان کار جدی کرد. در ایتالیای بعد از جنگ کسانی ظاهر شدند که قابلیت کارآفرینی زیادی داشتند و با تلاش خیره کننده ای به بقیه ثابت کردند که می شود پیشرفت کرد. یکی از آنها کسی است که شرکت معروف اِنی یکی از دستاوردهایش است. امثال او و دستاوردهایش اعتماد به نفس را در جامعه ایتالیا تزریق کرد و به جامعه کمک کرد که بر یاس و ناامیدی غلبه کنند.

4-  پیوستن و حضور در اتحادیه اروپا به ایتالیا کمک کرد تا راحت تر مسائل داخلی خود را حل کند. شما اگر در جمع افراد معنویت گرا قرار بگیرید ناخودآگاه به معنویت بیشتر گرایش می یابید. اگر در جمع بچه درسخوان ها باشید پیشرفت تحصیلی را جدی تر خواهید گرفت. همین قیاس در مورد کشورها نیز مطرح است. اصولا در توسعه و ادبیات گذار اقتصادی شاخصی به نام نزدیکی به بروکسل مطرح است یعنی هر چه کشورهای شرق اروپا به بروکسل نزدیک تر بودند و احتمال پیوستن خود را به این اتحادیه بیشتر می دیدند بهتر و سریعتر می توانستند مسائل و موانع داخلی توسعه خود را حل کنند.

داستان استراتژیک

میدانید تفاوت در واکنش است که آینده شما را تعیین می کند نه فقط شرایط و فرصتها؟

در یکی از رستوران‌هایی که در کوهپایه‌های اسکاتلند قرار دارد، گروهی ماهیگیر دور هم جمع شده و در حال خوردن قهوه و گپ زدن بودند. درست در لحظه‌ای که یکی از ماهیگیران با دستش در حال نشان دادن اندازه ماهی بزرگی بود که از تورشان دررفته بود، پیشخدمتی از کنار او گذشت و ضربه ی دست او باعث شد که قهوه داخل لیوان به دیوار سفید رستوران پاشیده شود و لکه ی سیاه آن شروع به پایین آمدن از روی دیوار کند. پیشخدمت با دیدن منظره بی‌درنگ دستمالی از پیشبند خود بیرون کشید و به تمیز کردن آن پرداخت، اما لکه ی سیاه قهوه از روی دیوار زدوده نشد.

در آن لحظه، مردی از پشت یکی از میزهای رستوران بلند شد و به سمت لکه ی سیاه رفت. او یک مداد شمعی از جیب خود درآورد و در حالی که همه به او خیره شده بودند، شروع به کشیدن طرحی روی لکه سیاه کرد.

  چند دقیقه‌ای نگذشته بود که تصویر زیبایی از یک گوزن با شاخ‌های بلند روی آن دیوار نقش بست. این هنرمند ادوین لندسر بود. او در زمان خود از پیشگامان نقاشی حیوانات در انگلیس بود.

  مرتکب اشتباه شدن در زندگی همه ما وجود دارد، اما در زندگی هستند کسانی که اشتباه را با آغوش باز می‌پذیرند، آن را تغییر می‌دهند و به چیزی دلپذیر تبدیل می‌کنند. توانائی تبدیل بحران به فرصت یکی از مهارتهائی است که افراد ثروت آفرین را  از عامه مردم جدا می کند.

 

نسخه های آنلاین در سوئد

چند وقت پیش که رفتم دکتر، گفت فلان دارو رو برات تجویز میکنم ولی هیچ برگه یا نسخه ای بهم نداد!

پرسیدم پس نسخه چی شد؟ توضیح داد که ما قبلا داروها رو روی یک برگه می نوشتیم و بیمار آن رو به داروخانه میبرد. اما الان داروهای بیمار رو در یک سامانه ثبت میکنیم و شما وقتی به داروخانه مراجعه کردید کارت شناسایی تون رو نشون بدید. آنها هم از روی سامانه می دانند چه داروهایی را به شما رو بدهند.

این سامانه با بیمه هر شخص هم در ارتباطه و مبلغی که بیمه تقبل کرده از مبلغ دارو کم می شود.
در این سیستم دستور پزشک دقیقا به بیمار مننتقل میشه؛ چون مسئول داروخانه دستور پزشک رو عینا پرینت و روی داروها میچسباند.
احتمال خطا و تحویل داروی اشتباه به علت بدخطی نسخه ها از بین میره.

احتمال تقلب برای گرفتن حق بیمه بیشتر نیز از بین میره. بروکراسی گرفتن حق بیمه هم از بین میره.
همچنین سوابق دارویی هر بیمار ثبت میشه و پزشک های بعدی از آن مطلع میشن.

اگر هم یک پزشک داروی غلط تجویز کنه نمیتونه کتمان کنه.