خانه پدری

تاکه بودیم نبودیم کسی...کشت ما را غم بی هم نفسی

خانه پدری

تاکه بودیم نبودیم کسی...کشت ما را غم بی هم نفسی

شما چطور خالی می کنید؟

 

 

مردی به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانی، از روان‌ پزشک پرسید: «شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانی به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟»

ادامه مطلب ...

پندمدیریتی

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت و ضعف مرض آنان نداشت

ادامه مطلب ...

پندهای مدیریتی

 

 

 

 

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

ادامه مطلب ...

گدا

 

دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند. یکی از آنها صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود. مردم زیادی که از آنجا رد می شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می انداختند

ادامه مطلب ...

مدیران جبهه

 

 

شخصی به همراه چند تا از دوستانش بعلت تخصص و علمی که داشتند برای عملیات به نقاط مختلف جبهه می رفتند. فرمانده آنها شهید جلیل ساداتی بود. این شخص هر چند علم بالایی داشت اما تنبل بود و در زمانی که تقسیم کار می شد از زیر تمام کارهای خدماتی در می رفت

ادامه مطلب ...