آیا صدای جانبازان شهرمان را میشنویم!!!
آیا صدای جانبازان شهرمان را میشنویم!!!
در روزهای سالگرد عملیات غرورآفرین بیت المقدس ـ که منجر به آزادسازی خرمشهر شد ـ توفیق به دست آمد تا با یه جمع صمیمی از جانبازان شهر عزیزمان مرودشت دیداری داشته باشم
دیدن صحنههای روبه رو شدن این اسطورههای مقاومت و ایثار بابا یکدیگربسیار جالب و به یادماندنی بود. هر یک از دری سخن می گفت. همه از خاطرات جبهه و جنگ و منطقه و چگونگی و زمان و مکان مجروحیت خود می گفتند و من را در فضای جبهه قرار می دادند. فضای ایثار، از خود گذشتگی، جنگ، گلوله و به ویژه وقتی میگفتند که با ترکشهای گلوله های توپ و خمپاره مجروح شده اند، به یاد سوت های خمپاره و دود و آتش و پر کشیدن بچه رزمنده ها می افتادم. بچه هایی که می گفتند؛ روی هر تیر و ترکشی، نامی نوشته شده و مأموریتها از پیش مشخص است و جانبازان حاضر یعنی همان بچه رزمنده های دیروز که امروز رنگ سفیدی دوران، بر سر و چهره خیلی هاشان نشسته بود نیز همچنان همان را می گفتند.
ایثار و بزرگواری را می شد از چهره و سخنان تک تک آنها فهمید.، گویا می خواهند خاطره آن روزها را نیز برای روز قیامت و دروازه های بهشت نگهدارند تا مبادا در جبهه بندگی حضرت حق و در معامله ای که با خدا کرده اند، خدشه وارد کنن
یه نکته جالب داشتن و اون اینکه هیچکدومشون از درد خودشون و مشکلاتشون نمیگفتند فقط از یه چیز ناراحت بودن اونم این که ما دیگه از یاد رفتیم و من دیدم که یکیشون با اشک و زمانی که افتاد روی سرفه میگفت:
ازیاد!!!!!!!!!!!!!!!!از یاد!!!!!!!!دیگه رفتیم
نکته:این عزیزان فقط ازم خواستن نه عکس ازشون بگیرم نه اسمشون رو ببرم اما همه ما مرودشتیها این عزیزان رو میشناسیم و براشون آرزوی سلامتی داریم و میگیم همیشه به یادتون هستیم
سلام با مطلب "صحبتی بی حاشیه با مهندس برومندی نماینده منتخب مرودشت در مجلس شورای اسلامی "در خدمتم
سلام با مطلب "مشکلات شهر من مرودشت" در خدمتتون هستم
با سلام و عرض تبریک به مناسبت رسیدن ماه مبارک رجب
از شما دوست عزیز در این ماه التماس دعا دارم و ازتون در مورد انعکاس مطالب اینجانب تشکر میکنم