بسم الله الرحمن الرحیم
تکیه بزرگان و دولتمردان ایران اسلامی بر مسند و صندلی ریاست جنبش عدم تعهد به نوبه خود علاوه بر آنکه برگ زرینی بر سرلوحه فعالیت های یک حکومت اسلامی در جهان پیرامون می باشد بازار داغ رایزنی ها و اظهار نظرها بسیاری از اهل فن و کارشناسان جهان را رونق بخشیده است . در این بین تیغ نقد و یا تحسین این دستاورد مهم از چشم برخی از دوستان وبلاگ نویس( وبلاگ حباب و وبلاگ مرودشتی) در مرودشت دور نمانده و غصه خوردند که ای داد بیداد چه نشسته اید عدم تعهد تمام شد و فقط سودش را تهروانی ها بردند!!!! سر ما مرودشتی ها کلاه ماند .... و هرکس به ضم خود در این خصوص اظهار نظر کارشناسانه!!!! کردند . از آنجایی که اینجانب در هر حالتی و روحیه ای باشنیدن هر موضوعی درباب مدیریت جهانی و روابط بین الملل .... و فرصت های سیاسی , اقتصادی و اجتماعی به وجود آمده در این خصوص سریعا سلولهای خاکستری مغزم به جنب و جوش می افتد و حتما باید افاده فیض کنم , چند نکته را باید به این بزرگواران وبلاگ نویس متذکر شوم :
1- بعد از سپری شدن دو دهه خداوند فرصت داد و عنایت فرمود , بالاخره کشور عزیز ما رئیس یک مجمع مهم جهانی شدیم . توقع نداشته باشید هنوز صندلی ریاست رو نگرفته این همه سران کشور های مختلف را برای شما بیاورند مرودشت تا یهویی شهرستان جهش پیدا کنه.
2- دقت بفرمائید , بروبچ تاریخ نویس و..... گفتند تخت جمشید و مرودشت یک زمانی پایتخت جهانی بوده , اما بنده خداها گفتند قبلا , نگفتند حالا!!!! مگه استاندار اصفهان و تهران خواب باشند و دور از جون...... باشند که اجازه بدهند سران محترم کشورها از هوای پشت بام برج میلاد به عنوان نماد ایران !!! و نصف جهان استفاده نکنند.
3- حالا اصلا این بزرگواران سران تشریف فرمائی کردند , شما در تخت جمشید هتلی , جایی , اتاقی در شان و عرف دیپلماتیک سراغ دارید که پذیرایی از ایشان کنید.
4- اصلا هتل و مکان و..... برای سران محترم هم که بی خیال بشویم , آیا شما هئیت دیپلماتیک و هئیت رایزنی استانی و شهرستانی سراغ دارید که پتانسیل های شهرستان!!!! رو به این بزرگواران نشان بدهد.
5- بازم اصلا بی خیال هئیت دیپلماتیک و رایزن , اصلا شما در تخت جمشید بجز بروشورهای معرفی تخت جمشید و... که عرف جهانگردی و گردشگری هست , بروشوری از فرصت های سرمایه گذاری در استان , شهرستان و تخت جمشید دیده اید که به عنوان هدیه به این سران تقدیم کنیم.
6- بگذریم آیا شما نماینده ای از استان و شهرستان را سراغ دارید که تشریف فرما شوند به فرودگاه و از مسئولین امر درخواست عبور کاروان سران و همراهان را از کمربندی شهرستان( البته نمی گوییم خیابان اصلی چون خودتان بهتر ازمن خیلی از مسائل آگاه هستید) داشته باشند . شاید یکی از این سران دول خارجی چشمش به جمال این شهر روشن شد و جنب و جوش و زنده و پویایی این شهر او را ترغیب به سرمایداری !!!! و نه سرمایه گذاری در مرودشت کند!!!!
خواهش می کنم دوستان عزیز بر اعصاب خودتان تسلط داشته باشید, اینهمه آیا استفاده کردم که منظورم رو برسانم دیدم یک آیا دیگر آمد به مخیره ام که
" آیا با تغییر استاندار, فرماندار,شهردار, شورای شهر و.... این موضوع حل و فصل میشه "
دیدم نه خیر نمیشه ....
پس لطفا خونتان را کثیف نکنید . اجازه بدهید همین جور کجدار و مریض آقایان به مدیریتشان ادامه بدهند . اوضاع احوال مدیریت استان فارس و شهرستان مرودشت من رو یاد حکایت معروف و جالبی انداخت که بد نیست شما هم آن را برای ده هزارمین باربخوانید:
یک تیم ایرانی با یک تیم ژاپنی تصمیم گرفتند که مسابقه قایقرانی برگزار کنند. هر دو تیم به سختی تمرین کردند تا در روز مسابقه به بهترین عملکرد خود دست پیدا کنند. روز مسابقه هر دو تیم آماده شدند.
وقتی ایرانی یک مایل اول را طی کردند ژاپنیها به خط پایان رسیده بودند. تیم آمریکایی از باخت خود بسیار ناامید شدند. مسئول تیم دستور داد تا بررسی های لازم برای تعیین دلایل باخت مشخص شود. برای این کار یک تیم مشاور انتخاب و بررسی ها شروع شد و اقدام اصلاحی را پیشنهاد دادند.
یافته های تیم مشاوره حاکی از این بود که در تیم ژاپن هشت نفر پارو می زنند و یک نفر هدایت می کند و در تیم ایرانی هشت نفر هدایت می کنند و یک نفر پارو می زند. نتیجه این بود که تعداد زیادی در تیم ایرانیهدایت میکنند و تعداد کمی پارو میزنند.
روز مسابقه در سال بعد مجدداً فرا رسید. ساختار مدیریت تیم ایرانی به کلی متحول شد. ساختار جدید بدین صورت بود: چهار مدیر راهنمایی و هدایت، سه مدیر راهنمایی منطقه ای و یک سیستم ارزیابی عملکرد جدید برای ارزیابی و تشویق فردی که وظیفه پارو زدن را بر عهده دارد.
تیم ایرانی این بار پس از مایل دوم نتیجه را واگذار کرد. مدیر تیم در نهایت شخصی که پارو میزد را به دلیل عملکرد ضعیف برکنار کرد و به مدیران به خاطر شناسایی مشکلات پاداش داد.
یامان باشد تنها راه توسعه و پیشرفت شهرمان تنها
پایبندی به اصول انقلاب اسلامی است که بسیاری به خاطر رسیدن به آن , جان خود را فدای اعتلای وطن کردند....
اول یه لیوان آب قند بخور تا سرت گیج نره بعد بخون
اگه نمیخای قبول نکن.. مثل کبک سرت بکن زیر برف و همه چیز رو یا انکار کن و یا حاشا
آدمی که خابه رو میشه بیدار کرد ولی تو که خودتو به خاب زدی رو نمیشه بیدار کرد ...
فقط همین مونده بود بنویسی لغت زعم تو لغتنامه دهخدا ضم نوشته شده ...
مفهوم لغت لیبرال توی ویکی پدیا کامل توضیح داده شده میتونی بخونی . اصطلاح لیبرال وسیع تر از ذهن محدود توئه که فقط معنی لیبرال رو توی جناح های داخلی میبینی و میخای سیاسی بشی !!!
اینقدر گستاخی که هنوز هم نمیخای خیره سریت رو قبول کنی
واقعا متاسفم
پیشنهاد میکنم یه کتاب اصول استنباط بخونی تا بتونی درک درستی از رفتار و نوشته های خودت داشته باشی و کمی منطقی تر فکر کنی
راستی مجبور که نیستی پرت و پلا بنویسی درست بنویس تا اینجوری سرت نیاد و شست پات توی دهنت نره ...
با سلام خدمت سرکار خانم خالدی
کلامتان را با لحن رسمی و کاملا جدی شروع میکنید با لهجه عامیانه و طعنه و طنز ادامه میدهید و با تمسخر و تحقیر و موعظه پایان میدهید.
جانب ادب نگاه نمی دارید و از تملق و پرگویی و پراکنده گویی نیز ابایی ندارید . از لیبرالی مدیریت وبلاگ سواستفاده میکنید و نسنجیده هر چه می خواهید می نویسید .
دوستان وبلاگ نویس مرودشتی را پر توقع و سفیه جلوه می دهید و بی ملاحظه با قلمتان , در عین بیسوادی فخر فروشی می کنید در حالی که حتی املای کلمه "زعم" به معنای "گمان" را "ضم" می نویسید ...
جلوی "پتانسیل های شهرستان" چهار علامت تعجب !!!! میگذارید گویا در ظرفیت ها و استعدادهای مرودشت شک دارید واقعا شرم آور است...
نابخردانه "آیا" به کار می برید و می پرسید :
" آیا با تغییر استاندار, فرماندار,شهردار, شورای شهر و.... این موضوع حل و فصل میشه "
بدانید که هر سازمان یا اداره ای که در مدیریت آن ضعف باشد بیمار است و نمی تواند در انجام کارکردهای خود موفق باشد مطمئن باشید که یکی از عوامل مهم در شکل گیری اوضاع کنونی مرودشت مسولین سابق و کنونی آن هستند البته بدیهی است که "تنها" با تغییر برخی مسولین اوضاع درست نخواهد شد . مایه تعجب است که از ضعف شهردار و شورای شهر و برخی مسولین مرودشت کاملا بی اطلاع هستید .
بی محابا سفسطه میکنید و از اصول منطقی بحث خارج می شوید و بجای توسل به عقل و استدلال , مثال و داستان را مستند نظرات خود میکنید . نسنجیده "قیاس مع الفارق" می کنید گویی در این نوشته , احساسات زنانه بر شما چیره گشته و نتوانسته اید جانب انصاف نگاه دارید ...
چرا در این نوشته اینقدر با تکبر , ریاکارانه موعظه می کنید ... چرا خود را برتر از دیگران می دانید ؟
معلوم نیست که در چه راهی شمشیر میزنید . آیا به عمد , طعنه می زنید و تمسخر می کنید ؟
آیا به عمد , فخر می فروشید و تملق می کنید و یا آنکه جانب حق را دارید و به اشتباه , راه را بیراهه رفته اید ؟
مطلبتان غیر قابل تحمل است لطفا عذر خواهی کنید ..
باسلام خدمت دوست عزیز آقای کاوه
۱- وبلاگ سرکارخانم خالدی و بلاگ وزین مرودشتی می باشد
۲- در خصوص نگارش متن و طنزپردازی اجازه بفرمائید متخصصین فن اظهار نظر بفرمایند
۳- آیا منظور شما از بکارگیری واژه لیبرال تاکید بر تعاریف آزادی براساس َتفکرات روشنفکران ایرانی در دهه ۱۳۷۰ و اوایل ۱۳۸۰ می باشد؟ اگر نه رابطه بکارگیری این واژه با این متن لطف بفرمائید تشریح فرمائید.
۴-پیوند میان وبلاگ از کرخه تا مرودشت با سایر بزرگواران وبلاگ نویس براساس وحدت و همدلی استوارشده است . لطفا زاویه دید خود را تغییر دهید.
۵- مگر شما به پتانسیل های شهرستان شک دارید؟؟؟؟
۶-تغییر استاندار, فرماندار,شهردار, شورای شهر و.... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۷-انشاله که خدا با عنایتش ما را از مکر و ریا و درو دورنگی محفوظ و دور بفرمایند................
۸- شمشیر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۹-ممنون از نظرات جنابعالی
با سلام مطلب جدید من با عنوان اقدام قابل تقدیر وتشکر شهرداری مرودشت
جالب بود
اما ما مثل دوستان نیستیم تا اسمشون رو میبریم میگن چرا اسم ما رو بردین
در باب مطلبتون:
چرا هیئت دیپلماتیک شهرستان نداریم
جناب فرماندار فخیمه شهرستان مرودشت سمبل دیپلمات بزرگ هستن دیگه بقیه آقایون که جای خود دارند